سفارش تبلیغ
صبا ویژن























آشنا

بسر کوی تو یک روز گذر خواهم کرد

خاک کویت زسرشک مژه در خواهم کرد

گر وصالم فکند سلیه به سر در کویت

خانه هجر تو را زیر وزبر خواهم کرد

وگر از باده وصلم قدمی در ندهی

کاسه دیده بر از خون جگر خواهم کرد...

به امید ظهورت یا ابا صالح المهدی...


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 5:11 عصر توسط علی نظرات ( ) |

هنوزم انتظار وانتظار است

هنوزم دل به سینه بیقرار است

هنوزم خواب می بینم به شب ها

همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که آیدجمعه روزی

و

این بایان خوب انتظار است

اللهم عجل لولیک الفرج

....................


نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت 5:7 عصر توسط علی نظرات ( ) |

خبر به دورترین نقطه جهان برسد


نخواست اوبه من خسته بیگمان برسد


شکنجه بیشتر از اینکه پیش چشم خودت


کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد


چه میکنی؟


اگراوکه خواستی یک عمر،


براحتی کسی از راه ناگهان برسد


رها کند


برود


از دلت جداگردد،


بی آنکه دوست تر داشته به آن برسد


رها کنند و بروند و دوتا پرنده شوندف


خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد


گلایه ای نکنی،


بغض خویش را بخوری،


که هق هق گریه تو


مبادا به گوششان برسد،


خداکندکه...!!


نه نه...


نفرین نمیکنم که مبادا،


به او که عاشق بودی


گزندی برسد،


خداکنداین عشق زسرم برود


خداکندفقط آن زمان زود برسد...


نوشته شده در شنبه 90/4/18ساعت 1:19 صبح توسط علی نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» نـگـذار ...
باد ما را خواهد برد ...
به خاطرتو...
دروغ شاخدار
شیشه...
من و...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com